بازی uncharted4
بازی Uncharted 4: A Thief's End توانست مرز بین فیلمهای پرخرج هالیوودی و بازیهای ویدیویی را کمتر کند. داستان سرایی، دیالوگها و ترکیب آنها با لذتبخشترین المانهای گیمپلی، گواه این ادعا است. در ادامه باtoystik و بررسی بازی Uncharted 4 همراه باشید.
وقتی به گذشته نگاه میکنیم و سراغ بازیهای قدیمیتر میرویم، خیلی راحت جای پای استودیو ناتیداگ در شکلگیری خاطراتمان از بازیهای ویدیویی را حس میکنیم؛ از آن کِراشِ دوستداشتنی تا جک و دکستری که تأثیر زیادی روی بازیهای همسبک خود داشتند. حالا در زمان سفر کنیم و به روزی برسیم که این استودیو برای اولین بار نِیتِن دریک را به شخصیتهای بیشمار بازیهای ویدیویی اضافه کرد.
نِیتِن نه قهرمان است و نه ضدقهرمان؛ نمیتوانیم او را در هیچ کدام از این دو دسته قرار دهیم. نِیتِن دریک بیشتر به یک شخصیت خاکستری شبیه است که در آنِ واحد میتواند هم خوب باشد و هم بد. بیهیچ شکی، نِیتِن در ذهن طرفدارانش شخصیت خوبی دارد، اگرچه بدون درنگ دشمنان را میکشد و دنبال دزدیدن گنجهای معروف دنیا میرود اما دوستداشتنی است. بامزه است و البته نترس. وقتی نِیتن در نسخهی اول بازی سراغ گنج اِلدورادو رفت، شاید کمتر کسی فکر میکرد داستان دزدیدن گنجهای معروف و آغاز قصه با گشتن دنبال تابوت جدش یعنی سِر فرانسیس دریک آنقدر معروف و محبوب شود تا به یکی از بهترین سری بازیهای متولد شده در نسل هفتم کنسولهای خانگی تبدیل شود.
درِیک پس از یافتن اِلدورادو به نِپال و هیمالیا رفت، سراغ شهر گمشده شامبالا را گرفت و درخت زندگی را پیدا کرد. همینجا بود که نِیتن، النا فیشر و کِلویی مثلث عشقی را ترتیب دادند. باز هم زمان را جلو میبریم.
وقتی آنچارتد ۴ شروع میشود، نمیتوان نشانی از نِیتن دریک سابق پیدا کرد. نه شوقی، نه هیجانی، نه گنجی و نه حتی یک اسلحه واقعی! حالا او و النا فیشر، همراهش در نسخههای مختلف که یک روزنامهنگار مستقل است، نقش همسری را برای نِیتِن دریک بازی میکند که روزهای پرمخاطرهی زیادی را با او تجربه کرده است. شاید آغاز آنچارتد ۴ آن هیجان سابق را نداشته باشد، شاید داستان بازی سریع پیش نرود اما باید بیشتر به نِیتن مهلت داد. او حالا یک کار روزمره دارد، رییس دارد، همسر دارد و در یک خانهی بزرگ سهخوابه زندگی میکند. ولی این آرامش را کسی به هم میزند که همه خیال میکردند ۱۵ سال پیش مرده است. وقتی سم (برادر نیتن) و نِیتن بعد از ۱۵ سال دوباره یکدیگر را می بینند، داستان بازی آغاز میشود.
شمردن نکات مثبت بازی را باید از همین روند پیریزی داستان و نحوهی روایت آن شروع کنیم. داستانسرایی و نحوهی ارتباط شخصیتهای اندک بازی آنقدر محکم و بهجا است که نمیتوان هیچ خردهای به آن گرفت. سم، نِیتِن، ویکتور و النا، شاید شخصیتهای پیچیده و فلسفی با دیالوگهای سنگین نباشند اما احساسی که به هم دارند و نحوهی ارائهای که کارگردانان بازی انتخاب کردهاند، باعث شده تا همهچیز دقیقاً سرجای خودش باشد. این نحوهی روایت داستان در تمام مدتزمانِ بازی هیچگاه از آبوتاب نمیافتد و البته تکراری هم نمیشود. در جایجای بازی میتوان ذوق کارگردانان را دید. وقتی که نِیتِن در مسیر پیشروی به سمت هدفش که همان گنج هنری اِوری است، از حرکت میایستد و درباره زندگی زناشوییاش با النا صحبت میکند، در گوش او برایش جک تعریف میکند تا با برادرش یعنی سم راجع به دوران کودکیشان حرف میزنند.
همین موارد لحظات شخصی بسیاری را در طول دنیای پرآشوب و پر از دزد دریایی بازی به وجود آورده است. لحظاتی که کمتر در دیگر بازیها سراغ داریم؛ این که چقدر میشود با یک شخصیت درون بازی حس همزادپنداری داشت. خیلی راحت میتوانید خودتان را جای نِیتِن قرار دهید، با مشکلاتش کنار بیایید و توجهتان را به همهی شخصیتهایی که برای او اهمیت دارند، جلب کنید.
تصویربرداری سکانسهای مختلف، دقت به جزئیات صورت شخصیتها و حرفهایی که به هم میزنند، همه و همه باعث میشوند تا آخرین روایت نِیتِن دریک هیچ دست کمی از فیلمهای سینمایی نداشته باشد. این موضوع در میانپردههای داستانی بازی بیشتر خود را نشان میدهد. نحوهی نمایش محیطها و شاتهایی که به نمایش در میآید همه با دقت طراحی شدهاند. این بار هم دستاندرکاران استودیوی ناتیداگ در چهرهپردازی و اَکت شخصیتها سنگ تمام گذاشتهاند. چهرهی شخصیتهای بازی پر از جزئیات است و این همه جزئیات ریز و درشت باعث میشود تا وقتی آنها را نگاه میکنید بتوانید از روی صورتشان، به درک کاملی از بازی برسید.
تنوع محیطهای بازی اگرچه خیلی زیاد نیست و بیشتر آن در محیطهای جنگلی طی میشود، اما با این حال همین محیطهای اندک آنقدر خوب و بزرگ طراحی شدهاند که نمیتوان خردهای به آنها گرفت. وقتی صحبت از محیطهای بزرگ میشود، به صحبتهای پیش از عرضهی کارگردانان بازی میرسیم. اینکه آنچارتد ۴ بر خلاف نسخههای پیشین خود دیگر یک بازی کاملاً خطی نیست و تنها یک مسیر وجود ندارد. در آنچارتد ۴، محیطهای بازی به قدری بزرگ و عظیم طراحی شدهاند که گاهی اوقات مبهوت عمق دید موجود در آنها میشوید. وقتی بالای برج یا صخرهای میایستید، خیلی راحت میتوان تا دوردستها را دید و نه یک بار، بلکه بارها و بارها تا دوردستها را تماشا کرد. این بزرگی محیطهای بازی روی گیمپلی هم تأثیر داشته است. این تأثیر باعث شده تا آنچارتد ۴ مانند بازیهای قبلی یک ماجراجویی خطی صِرف نباشد. اگرچه سرانجام یک دزدهمچنان یک بازی داستانمحور و خطی محسوب میشود اما این بار فقط یک راه برای رسیدن به مقصد وجود ندارد و میتوانید از راههای مختلفی در بازی پیشروی کنید.
گیمپلی آنچارتد ۴ ترکیبی از پیادهسازی لذتبخشترین المانهای بازیهای ویدیویی است. آنچارتد ۴ مانند نسخههای پیشین خود یک بازی اکشن-ماجرایی سومشخص مملو از المانهای سکوبازی (پلتفرمینگ)، حل معما، تیراندازی و البته مخفیکاری است. نکتهای که خیلی در آنچارتد ۴ خودنمایی میکند، الهامی است که از بازی قبلی استودیو ناتیداگ یعنی The Last of Us گرفته شده است. این تأثیرپذیری را میتوان در بخش مخفیکاری بازی مشاهده کرد. در آنچارتد ۴ میتوانید با توجه به المانهای محیطی و البته مخفی ماندن از دید دشمنان، آنها را بدون هیچ سر و صدایی از بین ببرید. در این راه میتوانید با نشانهگیری روی آنها و فشردن دکمه L3، به دشمنان را نشانهگذاری کنید و سپس یک به یک آن ها را از میان بردارید. البته، این بدین معنا نیست که آنچارتد ۴ را میتوان با بازیهای سبک مخفی کاری مقایسه کرد. مخفیکاری تنها بخشی از چندین و چند جزء گیمپلی بازی است که به انتخاب نحوهی بازی شما برمیگردد. مخفیکاری در آنچارتد ۴ بسیار سادهتر از بازیهای دیگر است. یعنی وقتی در درجه سختی متوسط، دشمنان شما را میبینند خیلی راحت میتوانید دوباره قایم شوید و هیچ اتفاقی هم برایتان نخواهد افتاد. البته این موضوع را نمیتوان جز نکات منفی بازی دانست زیرا همانطور که اشاره شد، مخفیکاری تنها یک جزء از گیمپلی متنوع آنچارتد ۴ است نه بخش بزرگی از آن.
المان جدید دیگری که میتوان نقش آن را حتی ملموستر از کشتن بیسروصدای دشمنان احساس کرد، طناب و قلاب است. با استفاده از این طناب میتوانید از مسیرهای صعبالعبور به راحتی رد شوید و حتی از افتادن به ته دره هم جلوگیری کنید. حتی با استفاده از این طناب میتوانید روی سر دشمنان فرود بیایید و آنها را از بین ببرید. با استفاده از قلاب هم میتوانید اشیای مختلف را جابهجا کرده یا پازلهای بازی را حل کنید.
اگرچه یک گیمپلی بهینه، بیایراد و البته لذتبخش میتواند موفقیت یک بازی را تضمین کند اما آنچارتد ۴ حتی پا را فراتر میگذارد. یکی از اصلیترین خصیصههای مجموعه آنچارتد، Set Pieceها یا همان پیریزی صحنههای اکشن بازی است. چیزی که به امضای این سری تبدیل شده و در هر نسخه شاهد غنیتر و عظیمتر شدن آنها هستیم. خوشبختانه، چهارمین نسخه از مجموعه آنچارتد، ویترین کاملی از این صحنههای اکشن است که بهشدت به هیجانانگیزتر شدن بازی و وجهه سینمایی آن کمک کرده است. این صحنهها گاهی آنقدر عظیم و پرجزییات هستند که مانند طعنه زدن به بلاکباسترهای هالیوودی میمانند. باز هم مانند گذشته در جریان این صحنههای اکشن میتوانید با محیط تعامل داشته باشید یا برای نجات پیدا کردن از همان طنابی که پیشتر توضیح دادیم، استفاده کنید.
پازلها هم همچنان جزء جدانشدنی از ماجراجویی نِیتن دریک هستند. بدون شک نمیتوان بدون عبور از تلههای مرگبار یا حل کردن پازلهای سخت و دشوار، به گنجی بزرگ و عظیم رسید. اینجا هم برای رسیدن به میراث دزد دریایی معروف یعنی هِنری اِوری، باید از سد معماهای سخت و گاهی اوقات طاقتفرسا عبور کنید. نکتهی مهم راجع به آنچارتد ۴، تعداد معماها است که نسبت به نسخههای پیشین کمتر شده است، البته همین تعداد کم معماها، بسیار زیبا و عظیم طراحی شدهاند. به نظر میرسد تعداد معماها در آنچارتد ۴، جای خود را به المانهای پلتفرمینگ بیشتر و درگیریهای فیزیکی با دشمنان داده است.
در این نسخه هم این فقط شما نیستید که به دنبال گنج هستید. در این راه با دشمنان زیادی روبهرو خواهید شد و اینجا است که بخش اکشن بازی نقش خود را ایفا میکند. همچنان پناه گرفتن پشت موانع یکی از اصلیترین المانهای بازی است. البته به لطف قدرت فیزیک خوب و واقعی بازی، هیچوقت نمیتوان به همهی موانع اعتماد کرد؛ مثلاً اگر زمان زیادی پشت یک جعبهی چوبی کاور بگیرید، شاهد متلاشی شدن آن خواهید بود. تعداد اسلحههای بازی هم اگرچه زیاد نیست اما برای یک بازی مانند آنچارتد کافی است. در آنچارتد ۴ میتوانید با استفاده از اسلحههایی مانند آرپیجی، کلتهای کمری، اسلحههای اتوماتیک به کشتن مزدوران و یابندههای گنج مشغول شوید. مشتهایتان را فراموش نکنید؛ یکی از بخشهای لذتبخش گیمپلی آنچارتد ۴، همین نبردهای تنبهتن است که واقعا صحنههای زیبایی را خلق میکنند. نکتهی جالب، همکاری همراهانتان با شما در جنگهای تنبهتن است تا جایی که میتوانید با حرکتهای رزمی دونفری، دشمنان را از بین ببرید.
اما بخش بزرگی از لذتبردن از این همه عظمت، جلوههای بصری چشمنواز و گیمپلی متنوع را، موسیقیهای بازی و صداگذاری به دوش میکشند. گشتوگذار در محیطهای تاریخی بازی برای پیدا کردن گنج را موسیقیهای بازی لذتبخش میکنند. موسیقیهای بازی کاملاً با محیط و وضعیتی که در آن قرار دارید همخوانی دارند و با آوایی دلنشین یا در مواقعی هراسان، ریتم بازی را حفظ میکنند. بخش صداگذاری شخصیتها و اسلحهها هم به خوبی کار شدهاند. افرادی مثل نولان نورث، تروی بیکر و اِمیلی رُز که مسئولیت صداپیشگی شخصیتهای نِیتِن، سِم و اِلِنا را برعهده داشتند به خوبی این کار را انجام دادهاند. صداگذاری اسلحهها، محیطهای بازی و صحنههای اکشن هم آنقدر واقعی کار شدهاند تا بازی را هر چه بیشتر به یک تجربه نزدیک به فیلمهای مطرح هالیوودی نزدیک کند.
Uncharted 4 با این همه افکت و محیطهای وسیع و چشمنواز، از یک حالت عکاسی یا همان Photo Mode قدرتمند بهره میبرد. این بخش از آنچارتد ۴ یکی از بهترین فوتومدهایی است که میتوان در بازیهای ویدیویی دید. در این حالت میتوانید افکتهای مختلفی به عکستان بدهید، شخصیتهای بازی را حذف کنید و در نهایت با کم و زیاد کردن المانهای عکاسی مانند عمق میدان، از عکاسی در دنیای پر زرق و برق آنچارتد ۴ لذت ببرید.
اما با پایان یافتن داستان بازی و دیدن صحنهی پایانی سرانجام یک دزد، کار شما با آنچارتد ۴ تمام نمیشود. بخش مولتیپلیر بازی با تغییرات ریز و درشتی که نسبت به نسخههای پیشین داشته میتواند تا مدتها سرگرمتان کند. بخش چندنفرهی این بازی از چهار حالت در مقیاس ۵به۵ و ۴به۴ تشکیل شده است. در این بخش از بازی میتوانید شخصیتهای حاضر در مجموعه آنچارتد را ملاقات کنید. یکی از مواردی که به تازگی به بخش مولتیپلیر مجموعه آنچارتد اضافه شده است، توانایی استفاده از قدرتهای ماوراطبیعه به کمک آیتمهای دنیای آنچارتد است. به طور مثال میتوانید با استفاده از الدورادو دشمنان اطراف را از بین ببرید یا به وسیله سنگ سینتامانی، همتیمیهای خود را مداوا کنید. مورد جدید دیگر، توانایی احضار شخصیتهای مختلف مثل اسنایپر یا مِدیک است. البته این شخصیتها به کمک هوش مصنوعی بازی کنترل میشوند.
Uncharted 4: A Thief's End
آنچارتد ۴ ارزش این همه صبر را داشت. سرانجامِ یک دزد؛ هیجانانگیز، شخصی، داستانمحور، سینمایی و بدون هیچشکی؛ یکی از ماندگارترین بازیهای نسل هشتم خواهد بود. بازیای که میتواند تا مدتها روی دیگر بازیها تاثیر بگذارد و باعث پیشرفت بازیهای اکشن-ماجرایی سوم شخص شود. آنچارتد ۴ نشان میدهد چطور میتوان بازیای ساخت که روایت و داستانسرایی بینقصی داشته باشد. در عین آرام بودن، پرآشوب باشد و البته، چقدر میتوان خانواده را دوست داشت و برای آنها هر کاری کرد.
مهرداد چشمی
نقاط قوت
- - روایت بینقص داستان
- - شخصیتپردازی و دیالوگهای ماندگار
- - گیمپلی متنوع، جذاب و بیآلایش
- - گرافیک، فیزیک و انیمیشنهای خیرهکننده
نقاط ضعف
- - ندارد!